جنگ نرم مشرق_ سينماي ديني در ايران پديده مبارک و جديدي است. تقريباً پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، اصلاً چيزي تحت عنوان فيلم ديني نداشتيم. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تغيير ريل سينما، شرايطي ديگر به وجود آمد که يکي از شاخص ترين آثار اين ژانر، سريال امام علي(ع) محسوب مي شود. در کنار ساخت اين سريال آثار تنهاترين سردار، مردان آندلس، ولايت عشق، يوسف پيامبر(ع) ، مريم مقدس (س)، سفير، روز واقعه، زندگي ايوب پيامبر(ع) ، انيميشن انبياي بني اسراييل و... ديگر برنامه هايي بودند که نشان دادند ايران اسلامي در توليد سينما و تلويزيون ديني در حال برداشتن گامهاي خوبي است. اما آن چيزي که فيلم ملک سليمان را از ديگر آثار متمايز مي کند شايد ساخت اين فيلم در قالب آثار مطرح جهاني باشد که البته کار را براي سازندگان آن نيز سخت مي نمايد.
سينماي ديني و البته خود سينما در جهان غرب داراي قدمت بيشتري است سلسله فيلم هاي ساخته شده بر اساس داستان هاي تورات و انجيل در غرب کم نيست. در خصوص زندگي حضرت عيسي (ع) تاکنون دهها فيلم شناخته شده است، همچنين در خصوص ديگر پيامبران نظير حضرت نوح (ع)، موسي (ع)، لوط (ع)، يوسف (ع)، ابراهيم (ع) و ديگر قديسين.
البته در سينماي غرب دو اتفاق ديگر هم رخ داده است اول آنکه اين آثار بر اساس روايت هاي توراتي و انجيلي با انواع و اقسام تحريفات صورت گرفته و از ديگر سو در بسياري از آثار آنان پيامبران، ابراز تمسخر ديني و توهين به آنان قرار گرفته است.
آنچه در سينماي غرب مشاهده نمي شود ـ که البته توقعي هم نمي رود ـ استفاده از قرآن مسلمانان در آثار ساخت آثار سينمايي است چرا که قرآن مجيد بسياري از تحريفات صورت گرفته در حوزه دين مسيحيت و يهود را برملا مي کند که به مزاق متوليان اين دو دين خوش نمي آيد. هنوز مدت زمان زيادي از اعتراضات آنان به پخش سريال مريم مقدس (س) از شبکه المنار لبنان نمي گذرد. البته مادامي که اين دست سريال هاي ديني مبتني بر متن قرآن در حوزه هاي داخلي کشورمان پخش شود، اعتراضي را نيز بر نمي انگيزد اما زماني که از مرزهاي کشور خارج مي شود اثرات آن مشخص مي شود.
ملک سليمان نيز از چنين دست آثاري است که به زودي اثرات خود را خواهد گذاشت. تحريفات ديني متون وحياني که در جاي جاي کتب انجيل و تورات ديده مي شود شالوده بناي سوء استفاده از دين را در غرب گذاشته است. بسياري از گزاره هاي ديني در حوزه تمدن مسيحي و يهودي قرار دارد که چنانچه به وسيله روشنگري هاي قرآن مجيد، زنگار تحريف از آن زدوده شود ممکن است باعث شود تا ريشه هاي مشترک اديان ابراهيمي را بيشتر مشخص کند تا سيه روي شود هر که در او غش باشد.
سينما به عنوان بزرگترين ابزار آموزش مردمي مي تواند نقشي تاثير گذار در اين روند داشته باشد. تصور کنيد موضوع به صليب کشيدن حضرت عيسي (ع) که از منظر قرآن مردود است تاکنون دستمايه فيلم هاي فراواني شده است و باورهاي قوي را در ميان مردمان مغرب زمين به وجود آورده، اما زماني که در برابر اثري که مبتني بر متون قرآني که عروج ايشان را به نزد خداوند مطرح مي کند قرار گيرد مسلماً چالش هاي فراواني را برخواهد انگيخت.
ژانر ديني در سينماي ايران هنوز در ابتداي راه است و دست اندرکاران آن نيز مي بايست تلاش هاي فراواني را انجام دهند تا اين رسالت مهم را به انجام برسانند. جمله مل گيبسون که گفته بود: اگر پيامبر ديگري بيايد حتماً يک کارگردان سينما خواهد بود. شايد در اين حالت به مصداق نزديک تر گردد
زماني گه کارگردان سينماي ديني ما رسالتي پيامبرگونه مي يابد و مي بايست داستان پيامبران الهي را با زبان سينما بار ديگر براي مردم بر روي پرده سينما زنده نمايد و آنرا مجدداً به معجزه سينما به نوعي ديگر مبعوث نمايد. از اين نقطه است که دست اندرکاران سينماي ديني ما خط خود را مي بايست از روند سينماي ديني غرب جدا نمايند. اين سينماگران وارث پيامبران هستند و حواريوني هستند که براي نشر دين خدا، پيامبران الهي را ياري مي رسانند.
فيلم سينمايي ملک سليمان يکي از اين آثار ماندگار جهاني خواهد بود که اميدواريم آخرين آنان نباشد. اما در اين مسير سخت دست اندرکاران سينمايي اين نوع آثار بايد توجه داشته باشند که مسيري بسيار سخت را انتخاب کرده اند و روندگان راهي هستند که به گفته حضرت عيسي (ع): روندگان آن کم هستند.
دوم آنکه بازيگران نقش هاي پيامبران الهي و ديگر شخصيت هاي مطرح در چنين آثاري بايد به خوبي به اين نکته واقف باشند که ايفاي چنين نقش هايي توفيقات الهي را مي طلبد و مسلماً کساني هستند که از زمينه هاي زندگي شخصي و عمومي آنان سوء استفاده نمايند تا اين قبيل آثار چالش برانگيز را تخريب کنند. تصميم براي ايفاي چنين نقش هايي مي طلبد که اصول زندگي انبياء را براي زندگي شخصي خويش داشته باشند که البته در زندگي دنيا و آخرت آنان مشمول رحمت و برکت الهي مي گرداند و هم در تاثيرگذاري دراز مدت آن نقش ها و آثار هنري موثر خواهد بود.
سومين روي سخن با سياست گذاران اين عرصه است. در جهاني که بشريت درگير انواع دين هاي به انحراف رفته و مکاتب دست ساز بشري است، در دنيايي که اديات الهي نيز از دستبرد و تحريف نيز محفوظ نشده اند، متن مکتوب قرآني بهترين سلاح براي مبارزه با جبهه کفر و شرک و نفاق است. آثار سينماي ديني مسلماً سرمايه گذاري هاي زيادي را مي طلبد چرا که اقتضاي آن نيز هست اما براي ما نيز يک انتخاب نيست بلکه يک نياز مبرم است.
انقلاب اسلامي ايران به عنوان ماحصل همه انبياء، اولياء، اوصياء و زعماي دين الهي است، هيچگاه فرصتي مانند امروز در اختيار هيچ يک از پيامبران الهي به جز سليمان نبي (س) براي ايجاد ملک و حکومت ديني فراهم نيامد که البته در زمان ايشان شياطين نيز همگي به يکباره به آن هجوم بردند.
امروز داستان انقلاب اسلامي بي شباهت با داستان ملک سليمان نيست. بعثت قرآن کريم و کلام خداوند در قالب سينما به عنوان يک راهبرد استراتژيک مي بايست نگريسته شود نه به عنوان يک ژانر سينمايي در کنار ديگر ژانرهاي سينما و در اين مسير است که سينما به عنوان يک ابزار توانمند در مسير صحيح خود قرار خواهد گرفت، مسيري که شايد سينما از ابتدا براي آن به وجود نيامده باشد.
داستان انقلاب اسلامي بي شباهت با داستان ملک سليمان نيست. بعثت قرآن کريم و کلام خداوند در قالب سينما به عنوان يک راهبرد استراتژيک مي بايست نگريسته شود نه به عنوان يک ژانر سينمايي در کنار ديگر ژانرهاي سينما